ضرورت پوست اندازی در خلق آثار ادبی دینی
به گزارش وبلاگ ماکارون، یوسف قوجق می گوید: خلق آثار داستانی در موضوع دین در سال های اخیر به تناسب جریان های تکفیری و کوشش های سیستماتیک برای ایجاد تشکیک در ماهیت دین اسلام، به یک پوست اندازی احتیاج دارد.
این داستان نویس در پاسخ مکتوب به پرسش های وبلاگ ماکارون درباره ادبیات دینی و ارزیابی اش از کتاب هایی که در این زمینه منتشر می گردد، گفت: استفاده از قالب داستان، چرا این همه اهمیت دارد؟ به خاطر داشتن قدرت جادویی در نقل و روایت است که این نوع ادبی به عنوان ابزاری برای تاثیرگذاری در مخاطبین، مورد استفاده نویسندگان قرار گرفته است. کنجکاوی برای دانستن آن چه رخ داده و توضیح چگونگی وقوع آن ماجرا، ساده ترین و ابتدایی ترین الگویی است که می توان از قالب داستان اعلام کرد که البته هرچه این توضیح با فوت و فن و فصاحت و بلاغت همراه باشد، داستان جذاب تر و بهتر می گردد. در این بین، تاریخ، شخصیت های اثرگذار در تاریخ و وقایع تاریخی به دلیل جذابیت موضوعی، سوژه ها و موضوعاتی هستند که معمولا بیشتر نوشته می شوند.
او سپس گفت: با مروری بر تاریخ ادبیات داستانی کشورمان متوجه می شویم که استفاده از عنصر شگفت انگیز روایت در ژانر داستان دینی در بخشی از تاریخ ادبی کشورمان با سیاه نمایی شخصیت های دینی و باورها و ارزش های دینی همراه بوده است. از جمله این آثار می توانیم به آثار داستان نویسان ایران در دهه های نخست شکل گیری ادبیات داستانی (در بعد از مشروطه) اشاره کنیم. منتقدین و تحلیل گران ادبی زیادی به این موضوع پرداخته اند و جالب است که بدانیم برای مقابله با این پدیده، نویسندگانی هم پدید آمده اند که اگرچه به فنون پیچیده داستان نویسی آشنا نبوده اند اما برحسب وظیفه دینی، در این ژانر آثاری را نوشته اند که معمولا هم در مقایسه با آثار نویسندگان متبحر و مجرب، سطح کیفی نازلی داشته اند. اگرچه این کوشش ها ستودنی است و در همان دوره خاص، به اندازه خودش تأثیرگذار و جریان ساز هم بوده، اما به مرور، چون تجربیات جبهه مقابل بیش از پیش شده، این فنون داستان نویسی در نسل های بعدی همپای تجربه آموزی جبهه مقابل، رشد و تکامل پیدا ننموده و همین موضوع باعث رشد نکردن ادبیات دینی و خلق نشدن آثاری فاخر و شایسته در حوزه داستان نویسی شده است. به نظرم دلیل اصلی این سوال که چرا در ادبیات کشورمان ادبیات دینی همپای دیگر ژانرها به شکلی بایسته و شایسته رشد پیدا ننموده، همین است که عرض کردم.
قوجق درباره کتاب سازی در حوزه ادبیات دینی نیز اعلام کرد: خلق آثار داستانی در موضوع دین در سال های اخیر به تناسب جریان های تکفیری و کوشش های نامحسوس و سیستماتیک برای ایجاد تشکیک در ماهیت دین اسلام، به نظرم به یک پوست اندازی احتیاج دارد. بر همین اساس، به نظرم نویسندگانی که در این موضوع قلم می زنند، به روشنی درک نموده اند که دیگر نمی توانند با بازنویسی زندگی نامه چهره ها و بزرگان دین، آثاری بیافرینند که مخاطبان گریزپا و آشنا به آثار خوب و ممتاز ادبی ایران و سایر کشورها را بنشانند سر کتاب های شان تا بخوانند و لذت هم ببرند. این مساله در آثار ادبیات کودک و نوجوان نیز خود را نشان داده و تلخ است این واقعیت را بپذیریم که نویسندگان کودک و نوجوان، معمولا به خاطر حق تالیف کمی که دریافت می نمایند، دست به سری نویسی ها و به قول شما کتاب سازی ها می زنند و معمولا در این آثار که شخصیت محوری شان پیغامبر (ص) و ائمه اطهار (س) هستند، متاسفانه عاری از ادبیات (به معنای واقعی) و فاقد جذابیت های نوشتاری برای این گروه سنی هستند.
او اعلام کرد: در چنین فضایی، البته بارقه های امیدی وجود داشته و نویسندگانی خوش قلم و صاحب تجربه، با تقویت خلاقیت ادبی و انتخاب زاویه نگاه هایی تازه در خلق اثر، کمابیش پیروز شده اند حرف هایی جدی و تازه برای روایت داشته باشند و چهره ای نزدیک به واقعیت از شخصیت پیغامبر رحمت (ص) یا وقایع مهم صدر اسلام را در قالب داستان یا رُمانی روایت نمایند که منش و شخصیت پیغامبر اکرم (ص) و ائمه (علیهم السلام) را به شیوه ای بدیع و دل چسب چنان روایت نمایند که حتی در صورت آشنایی مخاطب با آن موقعیت، از منظر شیوایی متن و نوع روایت، بار دیگر او را به سوی خود جلب کند. بعضی از ناشرین البته به این ضرورت رسیده اند، به طور مثال انتشارات به نشر برنامه کلانی برای انتشار آثاری دینی برای مخاطبین بزرگسال و کودک و نوجوان را شروع نموده که ارزش ادبی و به اصطلاح ادبیت این آثار را ارتقا بخشد.
او در ادامه اعلام کرد: اگر بخواهیم درباره مسائل نوشتن داستان و رمان از سوی نویسندگان مسلمان در این عرصه صحبت کنیم، قطعاً مسائل نویسندگان مسلمان به همین ها خلاصه نمی گردد، اما در این شرایط، چه راهکاری برای نویسندگان می تواند وجود داشته باشد تا آن ها ضمن رعایت تمام این محدودیت ها، آثاری فاخر و شایسته در این عرصه بیافرینند؟ برای این منظور، به نظرم توجه به زبان هنر می تواند کارساز باشد. ویژگی شاخص هنر، به نظرم دوری از مستقیم گویی و کوشش برای انتقال نامحسوس و غیرمستقیم پیغام به مخاطبان است. ترفندهایی مثل انتخاب هوشمندانه راوی یا راویان غیرمقدس در خط داستانی برای پرداختن به موضوعات و شخصیت های دینی و… حتی نوشتن از موضوعی امروزی و در خلال آن، بیان هنرمندانه، زیرپوستی و به تعبیری به زبان اشارت موضوعات دینی و… می تواند مخاطب امروز را با شخصیت های صدر اسلام و وقایع مهم آن سال ها آشنا کند.
منبع: خبرگزاری ایسنا