عطار شاعر جامع الاطرافی است، اوج خلاقیت و تفکر نمادین عطار در منطق الطیر مشاهده می گردد
به گزارش وبلاگ ماکارون در بوشهر، 25 فروردین به نام عطار نیشابوری نام گذاری شده است تا ضمن بزرگداشت جایگاه ادبی این شاعر در این مناسبت خاص، اندیشه و آثار او به شکل ویژه تری برای نسل امروز بازنمایی گردد. بدیهی است عطار یکی از شاعران تاثیرگذار و صاحب سبک در ادبیات فارسی است که به طور جدی مفاهیم عرفانی و اخلاقی را در آثار خود با زبانی نمادین و رمزگونه وارد کرد و ثبات بخشید. این شعار برجسته که در اواخر سده ششم و اوایل قرن هفتم زیست می کرد، با سخنی بدون پیرایه، مقاصد عرفانی اش را به مخاطب منتقل نموده است.
عطار که با الهام از عرفای پیش از خود، کوشش کرد با کاربرد اصطلاحات و مفاهیم عرفانی، این دانش ژرف را با شعر پیوند عمیقی بدهد و آثار منحصربه فردی را به نام های اسرارنامه، الاهی نامه، منطق الطیر (مقامات الطیور)، مصیبت نامه، مختارنامه، تذکره الاولیاء و دیوان قصاید و غزلیات پدید بیاورد که هر کدام به سهم خود به دلیل ویژگی های ساختاری و زبانی که دارند، قابل درنگ هستند.
در این میان، اما منطق الطیر بیش از همه آثار این شاعر برجسته مورد توجه واقع شده است. عبدالله رئیسی، شاعر و منتقد ادبی جنوبی در مورد محبوبیت این اثر عطار در مقایسه با سایر آثار او می گوید: دلیل محبوبیت منطق الطیر را بیش از هر چیزی باید در منطق داستانی و معماری و طراحی روایت آن از سوی عطار جست وجو کرد. داستان منطق الطیر مجذوب نماینده و پرکشمکش است و در کنار این خصیصه، عطار با زبانی به دور از حشو و بعضی صنایع تصنعی و غیرلازم ادبی آن را سروده است و همین باعث شده تا مخاطبان به راحتی بتوانند با آن ارتباط برقرار نمایند. این نظر موجب شد به بهانه روز بزرگداشت عطار، گفت وگویمان را با رئیسی درباره این شاعر برجسته ادامه بدهیم تا با نگاه این منتقد ادبی جنوبی درباره شعر و اهمیت این شاعر پارسی سرا بیشتر آشنا شویم.
آیا شما به این نظر باور دارید که عطار نیشابوری پیشاهنگ سبک نوینی در شعر فارسی است؟
پیشاهنگ بودن ویژگی ذاتی شاعرانی در تراز عطار است. به هرحال عطار شاعر جامع الاطرافی است و شعر و نثر او ترکیبی از روایت و عرفان و حکایت و حکمت و وجوه رمزی و نمادین است. همین ویژگی ها باعث جامع الاطراف بودن عطار شده و او را در ردیف شاعران تاثیرگذار و بزرگ ادبیات فارسی قرار داده است. اصولاً هر شاعری برای تاثیرگذاری بر شعر دوران خود و پس از خود، باید سبکی نو را تجربه و پیشنهاد کند. سبک ادبی عطار هم منحصربه فرد و متمایز از سایر شاعران است.
حوزه نفوذ شعر عطار بسیار گسترده است؛ به گونه ای که طی چندین قرن، دائم در حال توسعه بوده است. اقبال مخاطبان ایرانی و غیرایرانی از شعر و نثر عطار بیانگر همین واقعیت است. به نظر من، عطار یکی از استعدادهای کم نظیر و حتی بی نظیر شعر و نثر فارسی است که با تکیه بر استعداد ذاتی توانست شروعگر سبکی نو در شعر فارسی باشد.
اشاره کردید که شعر عطار دربردارنده وجوه رمزی و نمادین است، آیا می توان او را پیشاهنگ و بنیان گذار ادبیات نمادین در دنیا دانست؟
با این صراحت نمی توان درباره پیشاهنگی او در ادبیات نمادین دنیا و حتی ایران حکم صادر کرد. می دانیم که سنایی پیش از عطار نمادهای عرفانی را وارد شعر فارسی کرد. البته نمادپردازی عرفانی اگرچه با شعر سنایی رسماً شروع شد؛ اما پیش از سنایی هم در شعر بعضی از عارفان وجود داشت؛ چراکه الگوها و سنت های ادبی معمولاً دارای پیشینه و کارنامه ای هستند و به یکباره در اثر یک شاعر به اوج نمی رسند.
پیش از سنایی حتی در نثر فارسی هم نمادهای عرفانی وجود داشت و در این زمینه سنایی را می توان و باید نخستین شاعر فارسی دانست که از تمثیل های نمادین به طور اصولی و گسترده تری در شعر استفاده نموده است. با این حال باید گفت که نمادهای عرفانی در شعر عطار به یک نظام و انسجام کامل تری رسید و در مقایسه با شعر سنایی از فرم و ساختار جامع تری برخوردار است. نمادپردازی عرفانی در شعر عطار تا حد زیادی به کمال رسید و پیرهن تکامل بر تن کرد.
در کدام یک از کتاب های عطار به طور واضح تری با این دستگاه منسحم نمادین روبه رو می شویم؟
بدون تردید اوج خلاقیت و تفکر نمادین عطار در منطق الطیر مشاهده می گردد؛ اما تقریباً در تمامی آثار عطار با این دستگاه منسجم نمادین روبرویم. همین منطق نمادین و رمزی در داستان های مصیبت نامه، اسرارنامه و الهی نامه هم به کار رفته است. تمثیل های عطار عمدتاً از نوع فکری هستند. از این رو، می بینیم که تمثیل های او عمدتاً در گره خوردگی با پیرنگ داستانی شکل می گیرند و باورهای حکمی و اخلاقی او را نمایندگی می نمایند.
می دانید که غیر از عطار، دیگرانی هم بوده اند که منطق الطیر سروده و نوشته اند؛ اما هیچ کدام به مقدار عطار نتوانسته اند اثری فاخر و ساختارمند و تاثیرگذار و جریان ساز خلق نمایند؛ یعنی نه رساله الطیر ابوعلی سینا که بیشتر بار فلسفی داشته به این موقعیت رسیده، نه رساله الطیر غزالی، نه رساله عقل سرخ منسوب به سهروردی، نه رساله الطیر بیهقی، نه منطق الطیر خاقانی که در قالب قصیده بوده و نه هیچ کدام از منطق الطیرهای دیگر.
حتی در زبان های غیرفارسی و عربی هم منطق الطیرهایی سروده شده اما به نظر می رسد آنها هم در برابر شاهکار عطار چندان توفیقی به دست نیاورده اند. برای نمونه، چند قرن پیش از میلاد یکی از کمدی نویسان یونانی به نام اریستوفانس، نمایشنامه ای به نام مرغان نوشته که در این نمایشنامه تعدادی از مرغان به رهبری هدهد قصد سفر دارند برای ساختن یک شهر نو!
طبیعی است استفاده عطار از نمادها و تمثیل های رمزگونه سختی هایی را در فهم و درک ابیات منطق الطیر ایجاد نموده است؛ ولی در کمال ناباوری این دفتر مورد توجه همگان قرار گرفته است و هرکسی از ظن خود یار آن شده، به نظر شما دلیل این محبوبیت در چیست؟
دلیل محبوبیت منطق الطیر را بیش از هر چیزی باید در منطق داستانی و معماری و طراحی روایت آن از سوی عطار جست وجو کرد. داستان منطق الطیر مجذوب نماینده و پرکشمکش است و در کنار این خصیصه، عطار با زبانی به دور از حشو و بعضی صنایع تصنعی و غیرلازم ادبی آن را سروده است و همین باعث شده تا مخاطبان به راحتی بتوانند با آن ارتباط برقرار نمایند.
عطار در شعر، زبانی روان دارد؛ دلیل روانی زبان عطار هم ریشه در تسلط عمیق او بر مفاهیم و گزاره های عرفانی و شناخت دقیق از نمادهای ادبی دارد. این مساله باعث شده تا شعر عطار به دور از اصطلاحات سخت و پیچیده عرفانی و رمزی سروده گردد و برخلاف بسیاری از آثار عرفانی که پر از اصطلاحات پیچیده عرفانی هستند، در شعر او با تجربه عملی عرفان روبرو باشیم و زبان شعر از هرگونه لفاظی غیرلازم دور باشد و در نهایت سادگی، روانی و یکدستی با مخاطب ارتباط برقرار کند. ضمن اینکه درونمایه و موتیف های شعر عطار نیز به دلیل بهره گیری از ساختارهای روایی و عناصری مانند تعلیق و دیالوگ و روایت محوری و فضاسازی و... به خوبی توانسته مخاطب را با خود همراه کند.
بسیاری بر این باورند که بزرگ ترین خدمت عطار به شعر فارسی، همین پیوند عرفان با شعر در کتاب منطق الطیر است، شما این طور فکر می کنید؟
من عطار را یک منظومه کامل از خلاقیت ادبی می دانم. استعداد همزمانش در شعر و نثر او را به سعدی شبیه نموده؛ چراکه بعد از سعدی کمتر شاعری به مقدار عطار در هر دو زمینه پیروز بوده است. در زمینه ادبیات عرفانی هم، عطار را باید ادامه دهنده آثار عرفانی کسانی مثل امام محمد غزالی و خواجه عبدالله دانست؛ با این حال، اگر چه این دو شاعر و عارف مضامین عرفانی را وارد نثر و شعر فارسی نموده اند؛ اما کسی که عرفان عملی را وارد شعر فارسی کرد عطار بود؛ یعنی فراتر از محمد غزالی که مفاهیمش بیشتر جنبه فلسفی داشت و دقیق تر از خواجه عبدالله که تاکیدش عمدتاً بر شریعت بود، توانست عرفان نوی را وارد شعر فارسی کند.
حتی سنایی در آثار عرفانی خود عمدتاً نگرشی فلسفی و کلامی دارد، ولی عطار در آثار خود عرفانی تجربی را بدون بازی با اصطلاحات عرفانی تجربه کرد. در واقع، در آثار عطار، عرفان بیش از آنکه جنبه نظری یا انتزاغی داشته باشد، جنبه عملی دارد و فراتر از اصطلاحات عرفانی عمل می نماید.
بدیهی است منطق الطیر عطار به دلیل برخورداری از مطالب و محتوا و مضامین عرفانی نو شاهکار این شاعر شناخته می گردد که این موضوع در صحبت های شما هم بود؛ اما در مقابل عده ای بر این باورند که مصیبت نامه شاهکار این شاعر بزرگ محسوب می گردد؟!
به لحاظ عرفانی موافقم؛ چون در مصیبت نامه با عرفانی کامل تر و عمیق تر در مقایسه با سایر آثار عطار روبرویم؛ شاید یکی از دلیل آن هم این باشد که عطار مصیبت نامه را بعد از اسرارنامه، الهی نامه و منطق الطیر سروده است. نظر بیشتر عطارشناسان همین است. با این حال، به نظر من از لحاظ جنبه های زبانی، ساختاری، تصویرسازی و به ویژه تاثیرگذاری و جریان سازی ادبی برترین اثر عطار، منطق الطیر است و سایر آثار عطار ذیل او قرار می گیرند.
چرا بعضی عطار را با این همه خدمتی که به شعر فارسی نموده، شاعر درجه یکی نمی دانند؟
ببینید شاعر درجه یک و درجه دو نداریم؛ اصولاً درجه بندی شاعران اشتباه است؛ چون معمولاً این درجه بندی ها براساس معروفیت شاعران صورت می گیرد و در زمینه معروفیت ادبی هم مولفه هایی موثر است که ممکن است تا حدی به عوامل غیر شعری مرتبط باشد؛ اما ما در اینجا داریم درباره شعر صحبت می کنیم و آنچه پیش روی ما قرار گرفته است، متن شعر است و قضاوت ما هم اصولاً باید بر اساس متن شعر باشد؛ نه چیزی بیرون از شعر. آثار شعری عطار به دلیل تخیل سرشار، تصویرسازی خلاق، زبان ورزی هنرمندانه، داستان پردازی تمثیلی و ساختار روایی از برترین آثار کلاسیک فارسی است و بی تردید شعر او را باید در ردیف برترین اشعار کلاسیک فارسی قرار داد.
از دید شما بازشناسی شاعران مطرحی چون عطار به نسل امروزی، چه خدمتی به شعر فارسی و پویایی آن در عصر حاضر می نماید؟
ببینید شعر فارسی یک سیر تکامل دارد، یک زنجیره به هم پیوسته از آثار است که عطار هم یکی از حلقه های آن است. خیلی ها معتقدند که چون عطار در شعر خود از زبان محلی و عامیانه نیشابوری زیاد استفاده نموده و مخاطبان فارسی زبان با بعضی از جنبه های زبانی او نمی توانند ارتباط برقرار نمایند، در حاشیه شعر اصلی فارسی قرار گرفته است؛ اما من حس می کنم این نکته جزء ویژگی های برجسته و امتیاز شعر عطار است؛ چراکه در کنار تمام مولفه های شعری، توانسته گنجینه ای از فرهنگ عامه را هم در خود جای دهد. این خصلت، شعر او را به یک جزیره مرجانی تبدیل نموده که در عین فاصله از سایر اشعار، درخشندگی و محتوای کم نظیری به آن داده است.
عطار زبان مخصوص به خود در شعر دارد و هرچند کسانی مثل دکتر مهدی حمیدی با تعابیری تند و غیرمنصفانه شعر او را نقد نموده اند؛ اما در تمام این نقدها مشکل منتقدین این است که زبان معیار فارسی را ملاک و معیار قضاوت و ارزیابی می دانستند و خود این مسئله جای بحث و محل چالش است.
در قالب غزل هم عطار بخشی از مسیر تکامل و رشد غزل عرفانی فارسی است. ساختارگرایی عطار در غزل باعث شده که بتوان غزل او را با دیوان شمس تبریزی مقایسه کرد. معماری زبانی و تصویری غزل های عطار به گونه ای است که در بسیاری از موارد دارای ساختار دایره ای است. حتی غزل های عرفانی او نیز گاهی بیت به بیت حرکت تصویری دارد.
منظورم الزاماً روایتمندی فرم گرایی محض در غزل او نیست؛ اما تصویرپردازی خلاقانه و حرکت تصویری طبیعی در غزل او وجود دارد و سایه یک نوع درونمایه و تم بر سر غزل او قرار گرفته است، به گونه ای که اجزای زبانی و تصویری و حتی حال و هوای عرفانی غزل او در مسیر تکامل قرار می گیرند و به همین خاطر هم می توان گفت که برخلاف غزل های بسیاری از شاعران آن دوره و حتی بعد از آن، موضوع غزل های عطار موضوعیت پیدا می نماید.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران